کچل کفترباز

original language:  Persian

کچل کفترباز عنوان داستانی است نوشتهٔ صمد بهرنگی به سال ۱۳۴۵. این داستان در سال ۱۳۴۶ انتشار یافت. کچل کفتر باز ماجرای پسر جوان کچلی است که به همراه ننهٔ پیرش، یک بز و تعدادی کفتر زندگی می‌کند و وضعیت مالی خوبی هم ندارند. در این داستان به ماجرا کچل و عشق دختر پادشاه به او پرداخته می‌شود و می‌توان قصه را منتقد شرایط اقتصادی جامعه و اختلاف طبقاتی و نگاهی به شرایط دشوار زندگی دهقانان در نظام ارباب رعیتی دانست. بهرنگی کچل کفترباز بر اساس افسانه‌ای آذری نوشته‌است. در ابتدای داستان، بهرنگی در مقدمه‌ای با عنوان چند کلمه خطاب به بچه‌های مخاطب داستان می‌نویسد: [...] قصه‌های باارزش می‌توانند شما را با مردم و اجتماع و زندگی آشنا کنند و علت‌ها را شرح دهند. قصه خواندن تنها برای سرگرمی نیست. بدین‌جهت من هم میل ندارم که بچه‌های فهمیده قصه‌های مرا تنها برای سرگرمی بخوانند. به نوشتهٔ میرعلی حسن‌زاده و عبدالملکی قنبری، مهدی اخوان ثالث در آغاز شعر قصهٔ شهر سنگستان، تلمیحی به کبوترهای کتاب کچل کفترباز دارد. در هر دو روایت کفترهای روی درخت، مردی گرفتار و به بن‌بست رسیده را که زیر درخت آرمیده‌است، به شیوهٔ هم گفتمانی راهنمایی می‌کنند و به او راهکار نشان می‌دهند. Source: Wikipedia (fa)

Editions
No editions found

Work - wd:Q5610969

Welcome to Inventaire

the library of your friends and communities
learn more
you are offline